2024-03-28T13:52:27Z
https://ltr.atu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1336
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
بررسی ساختار ادب غنایی از دیدگاه زبانشناسی با تکیه بر نظریّة «نقشهای زبانی یاکوبسن»
سمیّه
آقابابایی
نعمتالله
ایرانزاده
کورش
صفوی
ادب غنایی یکی از گستردهترین انواع ادبی است که هدف آن گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. گویندة ادب غنایی میتواند از روشهای مختلفی برای بیان «پیام غنایی» خود استفاده کند. آنچه در مقالة حاضر مطرح میشود، ارائة ابزارهایی برای طبقهبندی و تمایز ادب غنایی از دیگر انواع ادبی است. جامعیّت این ابزارها سبب کاربرد گستردة آنها شده است، به گونهای که میتوان آنها را در طبقهبندی دیگر انواع و گونههای ادبی نیز به کار برد. در این مقاله، با تکیه بر نظریّة یاکوبسن، دو روش برای بیان «پیام غنایی» ذکر شده است: 1ـ روش مستقیم «فرستندهمدار». 2ـ روش «غیرمستقیم فرستندهمدار». بر اساس دو روش مذکور، در روند برقراری ارتباط، از یک سو، میتوان مخاطبی را مدّ نظر قرار داد و از سوی دیگر، میتوان آن را نادیده گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر آن است که با استفاده از نظریّة «نقشهای زبانی یاکوبسن» و ارائة ابزار «گویندهمدار» و «گیرندهمدار» بودن پیام و متن، میتوان آثار غنایی را سبکشناسی کرد و بر اساس وجوه اشتراک حاصل از آثار، متون غنایی را از متون حماسی و تعلیمی جدا نمود و در یک طبقه قرار داد.
ادب غنایی
نقشهای زبانی
پیامِ فرستندهمدار
پیامِ گیرندهمدار
بیان مستقیم و غیرمستقیم
2016
11
21
7
34
https://ltr.atu.ac.ir/article_6840_a0733ba21d20e8d224ff56160151f3fe.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
اسطورة شاهان پیشدادی در متون تاریخی فارسی
فاطمه
مدرّسی
وزیر
مظفری
«اسطورهزدایی» به معنی تاریخی کردن و حقیقی جلوه دادن عناصر، پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است. عنوان اسطورهزدایی برای نخستین بار دربارة تأویل متون دینی، بهویژه پیام مسیح مطرح شد. اسطورهزدایی را گاهی میتوان در معنی دریافت باطن و مکنون نمادها دید و برخی اوقات اسطورهزدایی به معنی حذف داستانها و حکایات اسطورهای در متون دینی و غیردینی است و زمانی به معنی تاریخی جلوه دادن عناصر، پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است. آنچه در این پژوهش به شیوة توصیفیـ تحلیلی مورد واکاوی و بررسی قرار میگیرد، اسطورهزدایی در معنای واقعی جلوه دادن پدیدهها و شخصیّتهای اسطورهای است تا در نتیجه به اینپرسش پاسخ داده شود که آیا در تاریخ، از شاهان و پهلوانان پیشدادی اسطورهزدایی شده است یانه. برآیند تحقیق حاکی از آن است که با تأمّل در شخصیّتهای اسطورهای پیشدادیان در متون تاریخی به نیکی میتوان دریافت که نویسندگان این گونه کتابها برای شخصیّتهای اسطورهای پیشدادیان، زمان و مکان جغرافیایی و نسب و برخی از ویژگیهای تاریخی و... قائل شدهاند که مغایر با برخی از خصوصیّات اسطورهای آنهاست و از این رهگذر، از آنها صبغة اسطورهای را زدودهاند.
اسطورهزدایی
پیشدادیان
متون تاریخی
شاهنامه
2016
11
21
35
65
https://ltr.atu.ac.ir/article_6841_a0b28fb31258828cfcd2fc03f4da4d5f.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
واکاوی برونمتنی و درونمتنی اشعار متعهّد شاملو در دهههای بیست و سی
مصطفی
ملکپائین
محمّد
بهنامفر
علیاکبر
سامخانیانی
سیّد مهدی
رحیمی
در دهههای بیست و سی خورشیدی، گفتمان ادبی متعهّد به چپگرایی تا حدود زیادی در جامعة ادبی ایران فراگیر شد و شعر احمد شاملو نیز از این گفتمان تأثیر پذیرفت. در این مقاله کوشش شده ابتدا از منظری برونمتنی و جامعهگرایانه، برخی از شاخصترین شعرهای متعهّد شاملو در این دوران معرّفی و کیفیّت ایدئولوژیک و متعهّدانة آن شعرها تشریح شود و آنگاه در جستاری درونمتنی و زبانگرایانه، و متّکی به آرای فرمالیستی، کیفیّت هنری و ادبی این اشعار تحلیل گردد. نتیجة این تحقیق که به شیوة توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است، نشان میدهد که از منظر برونمتنی، شعر شاملو در این دوره با تعهّد به گفتمان چپ، به وصف رویدادهای سیاسی زمانه پرداخته است و همین تعهّد، دغدغه و انگیزة اصلی سرایش شعرهای شاملو شده است. از این رو، شاعر گاهی بهصراحت و گاهی نمادین، به بازنمایی ایدئولوژیک در اشعار خود دست میزند و گفتمان چپگرای مسلّط، با خوانشهای سیاسی، شاملو و شعرش را بر قلّة توجّه مخاطبان قرار میدهد. همچنین، از منظر درونمتنی و زبانگرایانه، اشعار متعهّد شاملو با رویکرد غالب تأکید پیام بر مخاطب و موضوع، به زبان ارجاعی و ترغیبی نزدیک میشوند و بیشتر بر جنبة روایی عینی و رئالیستی تکیه میکنند و طبیعتاً از «ادبیّت» دور میشوند.
شعر متعهّد
احمد شاملو
گفتمان چپ
تحلیل برونمتنی
تحلیل درونمتنی
2016
11
21
67
97
https://ltr.atu.ac.ir/article_6842_8777c4b94c7d2e728797c0e11e3570c8.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
مقایسة ساختار حکایتهای حدیقةالحقیقه و شریعةالطّریقه با سرچشمههای آن حکایات
غلامرضا
سالمیان
وحید
سبزیانپور
بهارمست
شاهینی
مثنوی حدیقةالحقیقة سنایی، حکایات متعدّدی دارد که شاید اغلب آنها در آثار پیشینیان ادب فارسی و عربی نقل شده باشد. در این نوشتار به تحلیل و مطابقت تعدادی از حکایات حدیقه با سرچشمههای آن حکایات، در چهارچوب ساختار قصّه و حکایت پرداختهایم. اینکه سنایی تا چه حد در اقتباس حکایات، ساختار پیشین آنها را حفظ کرده، چه نوآوریهایی داشته است و نیز بررسی مشترکات و اختلافات آنها، از بحثهای این نوشتار است. نتایج پژوهش نشان داد که سنایی در پرداخت شخصیّتها، آنها را به شخصیّتهای تیپیک بدون نام تغییر داده است و از آنها با الفاظ مردی، شخصی و ... نام میبرد. سنایی در ساختار داستانها با حفظ درونمایة اصلی، تغییراتی در عناصر داستان به وجود آورده است. گفتگو از عناصر ثابت داستانهای حدیقه است و گاه شاعر با همین عنصر داستانی، شخصیّت داستان را به مخاطب میشناساند. از ابتکارهای سنایی در این باب آن است که برخی از حکایاتی که وی آنها را مأخذ حکایت خود قرار داده، تنها یک خبر و در اغلب موارد، گفتگویی ساده در حدّ پرسش و پاسخی بدون پرداختن به حادثه و حادثهپردازی است. امّا او با واردکردن عناصر داستانی و ایجاد حادثهپردازی، آن حکایات را در ساختاری داستانگونه وارد میکند. در بیشتر حکایات، زاویة دید، دانای کلّ و راوی، خود سنایی است. سنایی جز در مواردی اندک، در زاویة دید حکایاتی که از آثار پیشین گرفته، تغییری ایجاد نکرده است و اغلب برای ایجاز در حکایات، به زمان و مکان توجّه چندانی نداشته است و بهندرت در بعضی موارد مستقیماً به آنها اشاراتی کرده است.
حکایت
داستانپردازی
سنایی
حدیقةالحقیقه و شریعةالطّریقه
2016
11
21
99
127
https://ltr.atu.ac.ir/article_6843_2408d0f0e16dfbe482861b527627f050.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
بررسی ساختارگرایانة پیرنگ حکایتهای مرزباننامه
مصطفی
دشتی آهنگر
زهرا
سلیمانی
بررسی داستان و داستانوارههای کهن فارسی، بر پایة روش ساختارگرایانه میتواند از منظری کلّی به شناسایی گونههای روایتپردازی در متون مختلف بینجامد. این نگاه کلّی، امکان مقایسه و تحلیل ساختارهای گوناگون روایات را فراهم میآورد و با بررسی متون مختلف از این منظر، میتوان تحوّلات و سیر تکامل روایتپردازی در ادبیّات فارسی را به صورت تاریخی پیگیری کرد. در این مقاله، پیرنگ حکایتهای مرزباننامه بررسی میشود. این بررسی با نگاهی به روش ولادیمیر پراپ و با توجّه به نظریّات فرمالیستها و ساختارگرایان در باب روایت انجام میشود. همة حکایتهای مرزباننامه در دو ساختار کلّی جای میگیرند. همچنین، کارکردهای هر یک از این دو الگو نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند. در الگوی اوّل کارکردهای آزمون، یاری و توفیق (یا نبودِ توفیق) و در الگوی دوم کارکردهای ادّعا، آزمون، یاری، اثبات (یا نفی) وجود دارند. به نظر میرسد در پیرنگ داستانهای این متن، علاوه بر توالی و علّیّت، عنصر دیگری وجود دارد که باور نامیده شده است.
فرمالیسم
ساختارگرایی
پراپ
پیرنگ
کارکرد
مرزباننامه
شخصیّت
2016
11
21
129
152
https://ltr.atu.ac.ir/article_6844_4d77db6fe93b753b33666e83d9daeb2e.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
شیوههای کاربرد آیات و احادیث در تاریخ جهانگشای جوینی
فاطمه
علیخانی ثانی ابدال آبادی
محمّد
میر
واکاوی آثار ادبی با تکیه بر آرایههای سخن و هر گونه شگردی که کلام را از سطح زبان به سطح ادب فرا ببرد، در فرایند معناسازی از اهمیّت بسزایی برخوردار است، به گونهای که کشف لایههای پنهانی متون به درک تازهای از خواندن متن میانجامد. آیات و احادیث به عنوان شگردی ادبی در هر دورهای از زبان و ادبیّات فارسی با توجّه به مقاصد شاعران و نویسندگان، در بیان مقصودی خاص مورد استفاده قرار گرفتهاند. تاریخ جهانگشای جوینی از برجستهترین متون تاریخیـ ادبی است که کاربرد آیات و احادیث، یکی از خصیصههای مهمّ نثر این کتاب میباشد. در این پژوهش توصیفیـ تحلیلی سعی شده است جایگاه هنری و اثرپذیریهای جوینی در اقتباس از آیات و احادیث بررسی و تحلیل شود. لذا دو پرسش اصلی مطرح میشود: الف) با توجّه به نوع کاربرد آیات و احادیث در نثر آن دوره، جوینی بیشتر از چه شیوههایی بهره برده است؟ ب) مهمترین اهداف معنایی و انگیزشی جوینی در استفاده از این هنر سبکی چه بوده است؟ نتیجة این بررسی حاکی از آن است که آیات و احادیث در این اثر، با تنوّع کاربردها و شیوههای معنادار زبانی، توانسته است جایگاه ویژهای در ایراد مفاهیم ذهن نویسنده داشته باشد، به طوریکه میتوان آیات و احادیث را به عنوان یکی از شیوههای تحلیل متن معرّفی کرد. بیشترین اهداف به قصد تبیین و توضیح، استشهاد و استناد، تعلیل و توجیه و نکتهپردازی به کار رفته است.
عطاملک جوینی
تاریخ جهانگشا
آیات
احادیث
اثرپذیری
2016
11
21
153
180
https://ltr.atu.ac.ir/article_6845_56728bde08b48b931cb289fbd8cbe02a.pdf
متن پژوهی ادبی
2251-7138
2251-7138
1395
20
69
کهنالگوی زن در آثار غزاله علیزاده
محسن
بتلاب اکبرآبادی
فرزانه
مونسان
در روایتهای داستانی معاصر، اسطوره سازوکاری ایدئولوژیک گرفته است. اسطوره بنا به کیفیّت تبیینی خود، در پی توضیح و کشف حقایق ناشناخته و ابتدایی، بهویژه امر لایتناهی و مقدّس است. از این رو، به ناچار خاصیّتی متناقض و مبهم به خود میگیرد، امّا روایت بنا به داشتن پیرنگ، انسجام و کلّیّت، تلاشی برای ساختاربندی و پیکرسازی حوادث پراکنده است. پس وقتی اسطوره وارد روایت (بهویژه روایتهای ایدئولوژیک) میشود، ناچار برای شفّافیّت معنای روایت، تبدیل به اشاراتی زبانی و تصویری میشود. غزاله علیزاده از جمله زنان داستاننویس است که اسطوره را در داستانهای خود از طریق زبان و نماد به تصویر کشیده است. از این رو، در آثار وی، اسطوره بیشتر کارکردی هدفدار، فمینیستی و گاه تزیینی و آرایشی دارد. اینگونه نیست که اسطوره به پیرنگ داستانهای وی خاصیّتی اسطورهای داده باشد، بلکه اسطوره، حکم کاتالیزوری (واسطهای) را دارد که از آن برای ایضاح، تتمیم و تکمیل مضمون روایت بهره گرفته است. در این مقاله تلاش شده است تا نوع پردازش، کارکرد و اهداف اسطوره در سه سطح زبانی، مضمونی و روایی در آثار علیزاده با تأکید بر کهنالگوی زن بررسی شود.
اسطوره
علیزاده
کهنالگو
زن
گیاهپیکری
2016
11
21
181
204
https://ltr.atu.ac.ir/article_6846_0865edf9b3019c1c979b39858edeed16.pdf