%0 Journal Article %T پیوند خویش کاری های اسطوره ای و حماسی بانوان در داستان های باستان %J متن پژوهی ادبی %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 2251-7138 %A رضاپور, منوچهر %D 2005 %\ 09/23/2005 %V 8 %N 25 %P 207-218 %! پیوند خویش کاری های اسطوره ای و حماسی بانوان در داستان های باستان %K اسطوره %K حماسی %K بانوان %K داستان باستان %R 10.22054/ltr.2005.6350 %X یکی از دلایل همیشگی پژوهشی بر روی اساطیر، اهمیت آن در مطالعات فرهنگی است، چرا که اسطوره و فرهنگ هیچ گاه از هم جدا نبوده اند و بیهوده نیست که شادروان دکتر بهار گفته است: ( در واقع آنچه امروز فرهنگ می نامیم در جهان باستان برابر اسطوره و آیین بوده است. بنابراین فرهنگ امروز بشری، بدون شک وامدار دوران اساطیر است، دورانی که اگر چه پایان یافت اما روح آن در ساختار اجتماعی و فرهنگی دوران تاریخی کالبدینه شد. با پایان یافتن دوران اساطیر، موضوعات اساطیری تغییر شکل و کارکرد می دهند تا در دوران تاریخی بتوانند به حیات خود ادامه دهند. اساطیر در دل فرهنگ، تاریخ و ادبیات همه اعصار جای می گیرند و البته در این تغییر جایگاه بدیهی است که بخشی از امکانات اسطوره ها سلب می شود و اساطیر اقتضاعات فرهنگ، تاریخ و ادبیات را می پذیرند. بهترین زمینه برای حضور اساطیر در ادبیات، حماسه است. ( اصولا موضوعات اساطیری در اعصار متاخر به موضوعات حماسی بدل شده اند.) " اما در این سیر تحول اسطوره به حماسه مهمترین امکانی که از اساطیر سلب می شود عنصر تقدس دینی است. در واقع اسطوره روایتی است که بر گرد خدایان شکل می گیرد حال آنکه حماسه روایتی است که بر گرد پهلوانان با بیشتر ویژگی های انسانی آنان شکل می گیرد. پهلوانان حماسی در حقیقت ( و البته با تسامح ) همان خدایان اسطوره ای اند که در حماسه ها به کالبد انسانی درآمده اند. %U https://ltr.atu.ac.ir/article_6350_7b3e1689563bd70e08787db7ad20d6dc.pdf